پارت۶۸

#کورش
رفتم خونه که دیدم نیست به گوشیش زنگ زدم رد تماس داد به روهام زنگ زدم گفتم بیاد اینجا
-جانم قربان
-ببین چی میگم کل نیویورک رو میگردین دنبال رها
-رهاا
-اره تا پیداش نکردین عمرا و به هیچ عنوان دست خالی پیشم بر نمیگردین
-چشم ارباب
دختره احمقققق(داد)
-عشقم
-ببین زنیکه جن . ده ریدی تو زندگیم به چی میخواستی برسی اینکه به رها پیام بدیو گوه اضافی بخوری
-ببین اینکه نقشه من بهم ریخته اصلا مهم نیست ولی خب به نتیجه ای که میخواستم رسیدم حالا بهتره دیگه رفع زحمت کنم
-کجا کجا در خدمت باشیم بیا تو نازنین خانوم

- الکس
-جانم ارباب
-به ارسلان بگو بیاد اینجا
-چشم ارباب
-حالا که چی من که رها رو پیدا میکنم فقط دلم میخواد ببینه کی پشت این ماجراس بهترین دوستش
-تو همچین کاریو نمیکنییی
-اها چشم عباس آقا امر دیگه
-ببین کورش به جان ارسلان اگه بفهمم رها از این ماجرا بویی برده زندگیتونو نابود میکنم
-حیف که قول دادم کسیو نکشم حیففف
-قربان پیداش کردیم
-خوبه کجاست؟
-معروف ترین هتل نیویرک
-نیاوردینش؟
-نه قربان ولی کلی آدم اونجا رو محاصره کردن نگران نباشید
-خیل خب
همون موقع الکس با ارسلان اومد
-روهام نازنینو ارسلان رو دستو بالشون رو ببندین با همون زنیکه ج ن د ه که تو کافه باهام بود. همه رو باهم ببرید داخل انباری تا من بیام
-چشم ارباب
رفتم سراغ رها وارد هتل شدم که ادمام رو دیدم خیلی عادی کارشون رو میکنن و مراقب رهان در زدم
- بله
-باز کنید پیش خدمتم برای تمیز کاری مزاحم شدم
-بفرمائید داخل
-تا درو باز کرد گردنشو گرفتمو چسبوندمش به دیوار
-حالا از دست من فرار میکنی اره؟؟؟
-ولم کن کورش
ولش کردم که گفت
-دلم نمیخواست دروغ بشنوم
-وسایلتو جمع میکنیو میاری که بریم خونه امروز قراره خیلی چیزا متوجه بشی بانو
-خیل خب ولی اگه بخوای آسمون ریسمون بهم ببافی من میدونم تو
-بیا بریم جوجه رنگی واسه من خطو نشون میکشه  ولی چشم
با رها نشستیم داخل ماشین
-حرکت کن
-بیا بغلم ببینم جوجه
-کورش تا اطلاع ثانوی بغل بی بغل
دیدگاه ها (۱)

پارت۶۹

پارت۷۰

پارت۶۷ (ساعت ۱)

پارت۶۶(شرطا نرسید ولی خب)

آبنبات تلخ

کیوت ولی خشن پارت ۲۸شب جفتتون تو اتاق کار جونگکوک نشسته بودی...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط